عشق من و مهدي

پایان ششمین ماه مهمونی تو دل مامان

سلام عزیزم ... اول بگم فدات بشم که اینقدر تکون میخوری تو دلم ذوقتو میکنم که شکمم می پره بالا .. و یه وقتایی هم بابا مهدی می بینه و بعضی وقتام که ناز میکنی براش تکون نمیخوری .. بعدشم عزیز دلم به سلامتی 6 ماه توی دل مامانی بودی به خوبی و سلامت انشالا گذروندی .. دارم برای اومدنت ثانیه شماری میکنم با اینکه واقعا از این دورانم دارم لذت میبرم تازش قربونت بشم که مامانو از اول اذیت نکردی انشالا تا آخرین روزایی که باید باشی بمونی و عجله نکنی بخوای زود بیای که دیگه خوبیت را تکمیل کنی مهبد مننننننن . یه خبر خوب برات دارم بعد از چندماه بی ماشینی امروز ماشین خریدیم که خوشحالم به خاطر رفاه تو .. انشالا که مبارکت باشه و بعد هم که میای ...
7 بهمن 1392
1